دلم خیلی چیزها می خواهد و نه چندان.
دلم می خواهد درون دل آدم ها رها باشد. اول از همه خودم.
وقتی این مجسمه را در ویترین مغازه ای دیدم، حس کردم دلم می خواهد زیر آسمان بایستم و دستهایم را تا می توانم از هم باز کنم و احساس کنم رها هستم. چشم هایم را ببندم و فکر کنم روی ابرها، کوه ها و نزدیک ستاره ها هستم.
دلم نسیم خواست.
یک نسیم خنک و دل افزا.
درباره این سایت